هزارمین سال پایان سرایش شاهنامه فردوسی در کرج کنگره شد
* * *
به گزارش روابط عمومی فرهنگ و ارشاد اسلامی کرج، اولین کنگره فردوسی شاعر نامور ایران زمین که بی همتایی آثارش را هزار سال است به رخ نسلهای جهان می کشد، شب گذشته در کرج، ایران کوچک برپا شد.
شعر دوستان شعر شناسانی که سالها هویت و اصالت خود و ملت ایران را در بیت بیت شاهنامه فردوسی کاویدند در این کنگره گرد هم آمدند تا با افتخار و زبانی فصیح و بلیغ از یافتن فرهنگ اصیل ایرانی دراین شاهکار عظیم حماسی بگویند و بنازند به کلماتی که شعرگونه هویت ایرانی و منبع مشترک میراث ایرانیان را رقم زد.
شرح زنده نگه داشتن ادبیات و زبان گیرای دکتر میر جلال الدین کزازی، دکتر علی رزاقی و دکتر مهدی محقق روایت شد.
حضور سخنوران و استادان فرهنگ و ادب و شعر تاجیکستان، کشور هم دین و هم زبان سرزمین ایران ا زجلوه های اولین کنگره فردوسی بود که حکایتی از ریشه دوانی اشعار فردوسی میان همه هزاره ها را عنوان می کند.
جاذبه و زیبایی اشعار فردوسی، شاعر نامی قرن 4 هجری که افتخاری برای ایرانیان در زمان های نرسیده آینده نیز هست، آنچنان است که بسیاری از مشتاقان اشعارش ایرانی و غیر ایرانی گاه صدها بیت از شعرهایش را در ذهن خود حفظ کرده اند.
ایرانیان در جایی که کشورهای فارسی زبان شاهنامه فردوسی را بخشی از هویت خود می دانند باید به خود ببالند.
شاهنامه فردوسی تنها دفتر شعر نیست،سند هویت ایرانی است
به گفته دبیر کنگره فردوسی، دکتر علی مجتهد شبستری شاهنامه تنها دفتر شعر نیست که سندی از هویت ایرانی است آنگونه که اگر شاهنامه فردوسی نبود ایران حافظه تاریخی اش را از دست می داد.
دکتر شبستری تمامیت فرهنگ ملی ایران را مدیون نگارش شاهنامه فردوسی ذکر و عنوان کرد ارزش های ملی در این شاهکار به نحو متین و دل نشینی مطرح شده است و به یقین باید گفت اگر شاهنامه فردوسی نبود زبان فارسی هم از بین می رفت.
شاهنامه فردوسی تصویر سرنوشت ایرانی ماست
مدیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کرج نیز در اولین کنگره ملی هزارمین سال سرایش شاهنامه فردوسی به ثبت این رویداد مهم تاریخی فرهنگ ایران در یونسکو اشاره کرد و افزود: شاهنامه تصویرگر سرگذشت و سرنوشت سرنشینان این سرزمین یرافراز است و ساکنان این سرزمین با اصالت باید، با برجسته کردن عناصری چون اثر گرانسنگ فردوسی در جهت دوام و قوام، این فرهنگ و هویت ایرانی تلاش کنند.
به گفته مهدی عسگری زبان از پایه های مهم فرهنگی است که فردوسی این پایه ها را چون تکیه گاهی بر این بوم بر استوار کرده و استقرار کرده است.
در دوره جهانی سازی و غربی سازی که به اعتقاد عسگری امروزه همه ابعاد دنیا را فرا گرفته است تنها آثار بدیع و برجسته ای چون شاهنامه فردوسی است که چون فانوسی روشن راهگشای مسیر ایرانیان برای اثبات بودنشان در این وادی است.
وی تلاش برای ماندگاری فرهنگ فارسی را ارزشمند و امری حیاتی دانست و گفت: در این راه باید بر شالوده استوار آثاری چون حافظ، فردوسی و مولوی تکیه زد و مقصود و سرنوشت فرهنگ ایران را به آنها سپرد.
این مسئول فرهنگی نیاز نسل جوان را به داشتن اصول و معارف ادب و فرهنگ زبان فارسی مهم دانست و بر نزدیکی و آشنایی بیش از پیش آنها با اسطوره های مهم تاریخ ایران تاکید کرد.
عسگری همچنین زمینه سازی برای گسترش این شناخت را امری مهم تلقی و عنوان کرد: فراهم آوری و هدایت این مهم وظیفه خطیری است بر دوش همه مسئولان فرهنگی و هنری کشور.
در این آیین دکتر علی مجتهد شبستری دبیر اولین کنگره ملی فردوسی برای همه هزاره ها با اهدای لوح یادبودی از مهدی عسگری مدیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قدردانی کرد.
گفتنی است سخنرانی ادیبان برجسته همچون دکتر ولی صمد از تاجیکستان، علی رواقی و کوپال از ایران و نیز اجرای نقالی توسط مرشد احمد و مرجان صادقی و اجرای موسیقی توسط گروه درویشانه از جمله برنامه های این مراسم بود.
نخستین کنگره ملی شاعر هزاره ها در کرج با همکاری موسسه اکو، دانشگاه هنر و دانشگاه آزاد، حوزه هنری، معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری و موسسه فرهنگی و هنری آفتاب هنر در تالار شهیدان نژاد فلاح کرج برگزار شد.
فردوسی ایرانی ترین ایرانی که می شناسیم
در بزمی که با عنوان " اولین کنگره فردوسی " شب گذشته در کرج برپا شد، دکتر میر جلال الدین کزازی به زبانی شیوا و رسا، حکیم ابولقاسم فردوسی و شاهکارش شاهنامه را از نازش های بزرگ ایرانیان در عرصه فرهنگ و هنر شعر دانست.
به اعتقاد وی سرزمین ایران جاودان که سرزمین سپند و اهورایی هزاره ها است، از دیرترین روزگاران تا کنون بیش از هر والایی و شایستگی و هنجار هنری، فرهنگی به یک ویژه گی ولا در جهان آوازه داشته که آن " سخنوری " است.
از دیدگاه کزازی ایران به لحاظ ارزانی داشتن بزرگانی نامدار به جهان در همه زمینه های دانش، ادب و هنر همواره از برترینان جهان بوده است اما آنچه به گفته وی فرازنای فرهنگی ما ایرانیان است، " ستیغ سخن " به ویژه " ستیغ سخن فارسی " بوده است.
این سخنور ادیب پیشینه سخن در ایران را دیرینه خواند و سخنوران ایرانی چون رودکی ، حافظ و مولوی را بی هیچ گمان و گزافه بی همتا خواند.
" چرا فردوسی میان دیگر بزرگان شعر و ادب داستانی دیگر دارد و هیچ یک از سترگان و سالاران سخن، همپایه و هم مایه وی شمرده نمی شوند و چرا ایرانیان هیچ یک از آنها را آنچنان پرشور که فردوسی را دوست می دارند و می ستایند دوست نمی دارند و نمی ستایند "
پرسشی که به گفته دکتر کزازی تنها یک پاسخ دارد، " در سرزمین ایران فردوسی شدن کاری خرد و آسان نیست و سهل نیست بر ستیغ سخن جای گرفتن "
به نقل از وی، همین یک نکته والایی این ابرمرد فرهنگ و ادب و اندیشه ایران زمین را بسنده است و کافی است بدانیم چنین بزمی با شکوه کمتر برای سخنوری در ایران زمین دراین روزگاران بر پا می شود.
کزازی در خصوص شناخت فردوسی و انگیزه نیرومند و تاب ربای که مشتاقان را جذب آن می کند گفت: پاسخ های بسیاری از دیدگاه های مختلف به شناخت بنیادین فردوسی می توان داد اما پاسخی که همه پاسخ ها را در بر می گیرد این است که، " فردوسی ایرانی ترین ایرانی است که می شناسیم و تنها فردوسی است که نام او با نام سپند و گرامی ایران پیوندی تنگاتنگ و ساختاری دارد و یکی خواه نا خواه دیگری را در یاد بر می انگیزد.
به گفته کزازی بسیار اندک هستند که در باره زیست نامه فردوسی می دانند و تنها به پاس شاهنامه اش فردوسی را بزرگ می داریم و می ستائیم.
این سخنران افزود: فردوسی و شاهنامه مانند فردوسی و ایران و به سخنی دیگر ایران و شاهنامه از یکدیگر ناگسستنی اند و اگر فردوسی جز شاهنامه را سروده بود سخنوری بی فروغ می ماند.
کزازی معتقد است: اگر شاهنامه را جز فردوسی کسی سروده بود شاهکار شگرف صده ها و روزگاران نمی شد.
اگر فردوسی نبود ایرانی نمی ماندیم
کزازی نقش فرهنگ ساز شاهنامه را یادآور شد و بیان داشت: اگر فردوسی نبود ایرانی نمی ماندیم و به زبان زیبای پارسی با یکدیگر سخن نمی گفتیم و سرنوشت ما، سرنوشت بسیاری دیگر از مردمان فرهنگ ها بود که در کشاکش رخدادهای روزگار برباد و از یاد رفته اند.
" در این روزگار چه نیازی به شاهنامه داریم " پرسشی که کزازی این گونه پاسخ می دهد: ما در این روزگار پر آشوب و پر فریاد که روزگار از خود بیگانه گیها و از خود گسستنی ها است بیش از هر زمانی دیگر به شاهنامه نیاز داریم چرا که ما امروز بر سر دو راهی " ماندن " و " بودن " و راه سومی پیش رو نداریم.
وی گزینش این انتخاب را سرنوشت ساز خواند و گفت: ما ایرانیان با ده ها تازش، تازشهایی سهمگین و تباهی آفرین به ویژه تازشهای فرهنگی رو به رو بودیم که به یاری فرهنگ ومنش ایرانیان از سر گذرانده ایم.
کزازی روزگار کنونی را روزگاری دگر از تازیانه ها دانست و افزود: ما در دنیای حال با تازش رو به رو نیستیم بلکه در درون تازش می زیئیم چرا که تازشی از بیرون به ما نمی تازد تا در برابرش باستیم چرا که تازش امروزه روز با ماست، در گوشه خانه ما و در نهان خانه یاد و نهاد ما لانه دارد.
وی برترین نشان و نماد روزگارما را پدیده ای به نام پسند روز یا همان مد عنوان کرد که از یکی از دلائل ناپایداری روزگار امروز است.
به اعتقاد وی، درجهانی چنین ناپایدار، پاسداشتن هستی و فرهنگ و چیستی منشی کاری بسیار باریک و دشوار است و تنها راه نجات از فراز و نشبهای سرگشتگی دنیای کنونی، رسیدن به پایگاهی است که حتی بتوان آن را در دریای پرتلاطم سردرگمی جست و استوار کرد.
کزازی گفت: این یافتگی است که مانع می شود تن به خزابه های دریای سرگشتگی دهیم.
وی بازگشتن به دنیای شاهنامه را پایه استوار و تکیه گاه محکمی برای ایرانیان دانست که در هر زمان آنها را به ساحل نجات می رساند.